آخرین نوشته‌ها

نگاهی به کتاب «بی‌معنایی، رهاشده‌گی و متن»، اثر دکتر نورمحمّد نورنیا

(متن سخنان صالح‌محمّد خلیق در همایش روگشایی و نقد آن اثر) نخست از همه چاپ و نشر و روگشایی کتاب ارزش‌مند «بی‌معنایی، رهاشده‌گی و متن» (خوانش‌هایی برای گفت‌مان نقد و نقد ادبی در افغانستان)، اثر دکتر نورمحمّد نورنیا، را به جامعۀ علمی و فرهنگی بلخ و کشور و حضار گرامی …

ادامه »

بحران پسا مهاجرت

به قول صایب تبریزی: جگر شیر نداری سفر عشق مکن ـــــــــــ سبزه تیغ درین ره ز کمر می گذرد مهاجرت امر معمول بین انسان‌هاست. انسان‌ها به دلایل مختلف کشورهای شان را ترک مینمایند و به کشورهای دیگر مهاجرت می‌نمایند. مهاجرت پروسه وقت گیر و طولانی است و به سادگی اتفاق …

ادامه »

خوشحالی

طولانی زندگی کن و فیلسوف خواهی شد.   این مطلب گرفته شده از نسخه‌ی پادکستی «ناوال» است که به گفتگو روی فسلفه‌ی سلامت، ثروت و خوشحالی می‌پردازد. تصوری که ما معمولاً از فسلفه داریم، عملی نیست. چیزی خلاصه و مبهم است که در گذشته‌ی دور در یک زبان شیک نوشته …

ادامه »

صدایی که پس از خاموشی رساتر شد

احمد ظاهر

صداقت و جنون از برازنده ترین ویژه گی های هنر می باشد که در صدای احمدظاهر به خوبی بازتاب یافته. آنچهاحمدظاهر را از دیگر هم نسلانِ او در موسیقی جدا می سازد، برخورد صادقانه و صمیمانه او با هنر است. موضوع بنیادی که در صدای او انعکاس یافته رابطه ی صمیمانه و جنون آمیز او باهنر است. موسیقی برای او به مثابه ی زنده گی و نفس کشیدن ارزش دارد و این جنون تا پایان مرگ در درون او موج می زند.

ادامه »

گفتگو

+ هر صبح وقتی از خواب بیدار میشوی چه‌کار می‌کنی؟ – اخبار می‌خوانم. + چگونه اخباری؟ – اخبار افغانستان، اخبار جهان، و اخبار سوییس. + مگر مسلمانان هر صبح نماز نمی‌خوانند؟ + دیریست نماز من خواندن اخبار شده. – خوب نخواهد بود اخبار خواندن را رها کنی؟ چون فکر می‌کنم یکی از دلایل بی خوابی‌ات همین است. + پس چه‌کار کنم؟ – …

ادامه »

صلح پایدار در اندیشه کانت

چکیده صلح به عنوان  یک نیاز طبیعی، خواست فطری و حق بشری از گذشته‌های دور همواره از دغدغه‌های عمده‌‎ی بشریت بوده است؛ در این راستا اندیشمندان و فیلسوفان زیادی قلم زده‌اند و تلاش نموده‌اند. از جمله اندیشمندان که در حوزه صلح کار کرده‌ کانت است که در این نوشتار، به بررسی …

ادامه »

روزگار آشفته

ساعت ۱۲ شب؛ من باپیاله چای سیاه کنار پنجره نشسته ام، فضا آکنده از ناامیدی، یاس و  تاریکی است.  ذهن من  هم درگیر اتفاقات ناخوشایند روز؛  از خواب هیچ اثری نیست، احساس بیهودگی می‌نمایم، سرم بالای تنه‌ام سنگینی می‌کند و اصلن حالی خوبی ندارم. برای گریز از درگیری‌ها  به سراغ …

ادامه »

من کتابم

چند روز قبل روزکتاب و کتابخوانی بود. آن روز، روز من بود. کاش برعلاوه نفس های که انسان ها در لابلای اوراقم میکشند، من هم میتوانستم نفس بکشم. اگر چنین میشد، مطمینآ شاهد تجلیل این روز از جانب خودم میبودید. برای تجلیل از روزم، تعدادی از همنوعانم را در کاغذهای …

ادامه »

دست‌آوردهای شکننده‌ی زنان و دورنمای مذاکرات صلح با طالبان

فرض کنید که همین امروز مذاکرات صلح با طالبان به نتیجه رسید و آنان از جنگ دست بر‌می‌دارند و به آغوش جامعه افغانستان باز می‌گردند؛ اما پس از آن چه می‌شود؟ ولی احساس جریحه‌دار شده هیچ کودکی دیگر به دوره‌ی کودکی‌اش بر نمی‌گردد و هیچ چیزی کمبود احساس یک مادر …

ادامه »

مهمانی

قسمت دوم و پایانی کابل امشب دعوت است. به خانۀ کریستف کریتنا. آقای کریتنا وقتی جوان بوده آشپز بوده. بعد معلوم نیست چرا تصمیم گرفته دکتر شود. او از پولداران محله است. خانۀ او در بالای یک تپه قرار دارد.  آن‌ها به آنجا می‌رسند. کابل با دوستانش. آن‌ها به در …

ادامه »

وقتی خم خانه‌های شراب باز اند

قسمت اول به اولین خم خانه‌ای شراب می‌رسند. آن‌ها چهار نفر هستند. دو مرد و دو زن. موسیقی نسبتاً شادی از خم خانه پخش می‌شود. یک مرد دیگر نیز با آن‌ها یکجا می‌شود. یک مرد سی و هشت‌ساله؛ خندان و مؤدب. آن پنج نفر به جز کابل همه سوییسی هستند. …

ادامه »

قاتل کیست؟

بومممممم … انفجار. یک، دو، سه، چهار، پنج کشته. یک، دو، سه، چهار، پنج … بیست زخمی. یک، دو، سه، چهار، پنج … صدهزار حیران. کسی این کار را کرد. کسی که خودش اول مُرد. او اینجا بود. یک دقیقه پیش. خود را به موتر کوبید و آن حالت به …

ادامه »

رنج و چنگیز

امشب من غمگینم. خیلی غمگین. حوادثی پیش‌آمده. حوادثی هولناکی. این حوادث مرا غمگین ساخته‌اند. این حوادث مرا رنجانده‌اند. غم و رنج چه استند؟ این حس چیست؟ اینکه غمگینم یعنی چه؟ من هیچ نمی‌دانم. آیا خدا خالق رنج است؟ این برایم عجیب است. خدا چطور می‌تواند خالق رنج باشد. اما من …

ادامه »

زندگی در نگاره پندار

زنگ ساعت به صدا می‌آید و من با آرامش کامل از خواب بیدار می‌شوم. چه‌چه پرندگان همه جا را فرا گرفته است و فضا آکنده از آرامش، امید و انرژی شده است. صدای آژیر امبولانس و موتر پولیس دیگر تبدیل به افسانه شده و دیر زمانی می شود چنین نشنیده‌ام. …

ادامه »

ناممکن «فراموش کابل» و نظریه‌ی «دریافت»

ابراهیم امینی در دفتر شعر فراموش کابل، یک‌افغانستان غزل است. شعر او، شناس‌نامه‌ی خودش و شناس‌نامه‌ی هم‌سرزمینان او است، که یا هم‌چون «موسیچه‌ای در تمام درختان دنیا گریخته‌اند» و یا هنوز هم در «جنگل گرازان»، سرگرم روزگذرانی استند. در شعر هیچ شاعر افغانستان، به پیمانه‌ی متن‌های امینی از افغانستان و …

ادامه »