با نگاه کلی به تاریخ افغانستان در مییابیم که زنان افغانستان به تبع سیاستهای کلی کشور در طول تاریخ وضعیتهای متفاوتی را با فراز و نشیبهای زیادی تجربه کردهاند؛ در برخی از مقاطع تاریخی به عنوان دورههای طلایی و در برخی به عنوان دورهای تاریک و سیاه قلمداد شده است. یکی از دورههای تاریک که هر کسی با یاد کردن از آن، تا هنوز هم دچار وحشت و دهشت میشود، دورهی سیاه طالبان است؛ این دورهی تاریک با فروریختن برجهای دوقلو به پایان رسید. دورهی که بیشتر از همه، کابوسی برای زنان این سرزمین بود. من هم که آن زمان مانند بسیاری از هموطنان گریخته از کابوس ویرانی، در پاکستان دانشآموز بودم، همین که تصاویر طالبان را از تلوزیون میدیدم، کافی بود که فضای استبداد و اختناق حاکم در کشور را درک کنم.
حالا با داغ شدن بحث صلح در کشور، دغدغههای زنان هم روز به روز افزایش مییابد؛ من به عنوان یک زن از آمدن طالبان به شدت وحشت دارم؛ به خصوص این که در مذاکرات صلح، آنها از موضع قدرت با افغانستان صحبت میکنند و طرف اصلی خود، دولت ایالات متحدهی آمریکا را می دانند، نه دولت جمهوری اسلامی افغانستان را؛ در این وضعیت، آیندهی نامعلوم صلح افغانستان بیشتر از هر کسی استخوانهای زنان این کشور را می سوزاند. با توجه به نگرانیهای موجود، زنان افغانستان با راهاندازی کمپاینهای مختلف در فضای مجازی و حقیقی، در صدد حفظ دستاوردهای 19 سال گذشته، به خصوص در عرصهی حقوق زنان میباشد که در این خصوص میتوان از هشتک «زنان به عقب برنمیگردند.» نام برد.
تردیدی نیست که دورهی پسا بن، در مقایسه با هر دورهی تاریخی دیگر، برای زنان در عرصههای مختلف، جزء دورههای طلایی محسوب میشود؛ زیرا در این دوره برای اولین بار مردم افغانستان نظام جمهوری را به معنای واقعی آن تجربه کردند؛ جمهوری که برخلاف جمهوریهای خودخواندهی پیش از آن، هر چند با کاستیهایی، اما با رأی و نظر مردم ایجاد شده بود و بعد از حکومت موقت، مردم کشور ما، زن و مرد به پای صندوقهای رای رفته، رییس جمهور کشور و نمایندگان خود در شورای ملی را به طور مستقیم انتخاب کردند. ارزشهای دموکراتیک مثل آزادی، برابری در تمام قوانین افغانستان تبلور یافت؛ زنان افغانستان به پشتوانهی مبانی قانون اساسی و زیر چتر نظام جمهوری اسلامی از حقوق دموکراتیک برخوردار شدند.
اما به نظر می رسد، با افزایش سطح خشونتها از سوی طالبان در آغاز مذاکرات بین الافغانی، و با توجه به تمامیتخواهی این گروه که به حکومت افغانستان از موضع بالا به پایین نگاه میکنند. نیاز است تا زنان کشور در کنار مردان این سرزمین از یک منظر کلی که در واقع همان حمایت از جمهوریت نظام است، وارد گفتگو شوند و کمپاینها هم از این منظر و با داعیهی بزرگتری باشد؛ یعنی حفظ جمهوریت نظام؛ زیرا حقوق زنان در سایه نظام جمهوری حفظ میشود.
اگر کلیت نظام با همین قانون اساسی و نظام و ساختار حفظ نشود و طالبان با داعیهی امارات اسلامی با تغییر و تبدیل قانون اساسی وارد شوند، خبری از حقوق زنان نخواهد بود. هر چند صلح برای ملت افغانستان یک آرمان بوده و خواهد بود، اما اگر صلح به قیمت تغییر نظام باشد، به معنای در قفس انداختن زنان است؛ به همین دلیل باید از کلیت نظام که جمهوریت آن است، حمایت صورت بگیرد؛ زیرا حقوق زنان ذیل شاخصهای جمهوریت و دموکراسی (آزادی، برابری، قانونگرایی ،کثرتگرایی و رضایت همگانی)، دست یافتنی است.
امروز مردم افغانستان باید دوشا دوش هم با پا گذاشتن بر شکافهای قومی، مذهبی، جنسیتی در کنار هم قرار بگیرد و از کلیت نظام دفاع نماید؛ زیرا هیولای تمامیتخواهی هیچ کسی و هیچ جنسی را به رسمیت نمیشناسد. میدان بازی فعلا در اختیار دولت و ملت افغانستان است. ممکن است که بعد از انتخابات امریکا و تغییر در ریاست جمهوری آمریکا، تغییراتی در معادلات و بازیهای بینالمللی و داخل کشور ما رونما شود، بلکه به نفع ما تمام شود و به سادگی طالبان با این باج که دولت افغانستان به زور امریکا به طالبان داده، میدان بازی را صاحب نشود و نتیجهی مذاکرات به نفع ما تمام شده و طالبان وارد همین ساختار شود. نه صاحب ساختاری که بخواهد در آن تغییرات بیاورد و وارونهاش کند.