جنگ جریان ها (The Current War)

در هالیوودی که همه چیز در گرو ثانیه هاست، تعالی یک اثر هنری به آسانی میتواند با تغییرات فنی بوجود آمده بخاطر خرابکاری های یک سوء استفاده گر قربانی شود. «جنگ جریان ها» که قرار بود یکی از بخت های اول اسکار 2017 باشد (و شخصا از همان موقع منتظرش بودم)، با رسوایی های جنسی هاروی واینستین با دو سال تاخیر، مقدار زیادی ویرایش و تغییر شرکت توزیع کننده اکران شد تا تقریبا تمام آن چیزهایی را که قرار بود بخاطرش مطرح شود را از دست بدهد.

اثر دوم آلفونسو گومز یکی از آن سه چهار تا فیلمی هست که سالانه مرا به شکل عجیبی میخکوب مانیتورم میکند و با عقب زدن فیلم دوست دارم پایانش کمی دیرتر برسد. وقتی یک فیلم کاراکتریزیشن را اینقدر زیبا با انتخاب درست بازیگر ترکیب میکند، دلت میخواهد دیگر اصلا به هیچ مسئله‌ای فکر نکنی و فقط ببینی چه میشود. اما به این سادگی ها هم نیست. چون هم میشود از کم عمقی داستان خرده گرفت، هم خبری از آن عواقب انقلابی تاثیر این نبرد در زندگی مردم نیست. اما شخصا دوست دارم در مورد اشتباهی صحبت کنم که سازندگان این اثر در رابطه با مهمترین شخصیت این فیلم و چه بسا که میتوان گفت مهمترین مخترع قرن بیستم مرتکب شدند؛ اوهوم، نیکولا تسلا!

من به این کاری ندارم که این مخترع صربی الاصل چقدر در دنیای واقعی مهم بوده و یکی از مخترعین مورد علاقه خودم هم هست، من به این کار دارم که وقتی میشود چنین بُعد داستانی را با تمرکز روی رقیب اصلی ایجاد کرد، چرا باید صرفا بخاطر توازن رقابت از یک پلات یک ساب پلات ساخت. باید و باید به تسلا بیشتر پرداخته میشد، همانقدر که میشود گفت باید به ساموئل انسول بیشتر پرداخته میشد.

اما ازین مشکلات که بگذریم (که نمیشود به این آسانی گذشت)، میشود گفت فیلم نقاط قوت زیادی دارد. مایکل شانون و بندیکت کامبربچ با بازی فوق العاده شان کاراکتر های زنده و انسانی‌ای را تحویل میدهند، دادن زمان کافی به شخصیت وستینگ هوس رابطه مستقیم با شخصیت پردازی عمیق و در نتیجه دوستداشتنی بودن وی دارد، شیمی شخصیت ها در عمق دادن به نحوه شکل گیری آینده کمک میکند، موزیک فیلم گیراست، طراحی صحنه و طراحی لباس حرف ندارد و حرکات عجیب فیلمبردار اثر با کمره fish-eye در بعضی صحنه ها حس جالبی به بیننده میدهد. تازه اگر ذکاوت جورج وستینگ‌هوس در فلش‌بک های مقطعی در لیست موارد مورد علاقه تان در این فیلم قرار نگیرد، مطمئنم کسی نمیتواند از زیبایی رقابت این دو کاراکتر در فیلم چشم پوشی کند، رقابتی که بدون حتی یک مواجهه فزیکی بین طرفین تا لحظه آخر نفسگیر است.

درباره عارف بیکران

عارف بیکران، فارغ التحصیل رشته انجینیری کمپیوتر از دانشگاه پلی‌تخنیک کابل، مطالعات و فعالیت های خود را در زمینه فیلمسازی و سینما از سال 2016 شروع کرده است. او پس از مدتی فعالیت در این زمینه بخشی از علاقمندی خود را در گرایش آنالیز ساختاری و محتوایی فیلمها یافته و هم‌اکنون بعنوان کارشناس بررسی آثار سینمایی با تیم تارنمای پندار همکار است.

همچنان ببینید

بررسی سریال دروغ های کوچکِ بزرگ

یک زندگی ایده آل، یک دروغ ایده آل است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *