بخش اول را در اینجا بخوانید.
چنانچه قبلا خصایص کاندیدان و تیم های انتخاباتی را در ابعاد سیاست ورزی ایشان مبنی بر تخصص سیاسی و اخلاص سیاسی روی دست گرفته به توانای سیاسی آنها در فراهم کردن رشد و توسعه سیاسی و چگونگی سیاستورزی آنها با درنظر داشت روند صلح و چیستی جنگ برای ملت، مورد بحث کوتاهی قرار دادیم، امروز میخواهم به چگونگی انعکاس تخصص سیاسی آنها در عمل مورد به بحث بپردازیم.
آشکار است که هنجار های تازه نفس و نو پای در جامعه افغانستان هنوز هم به درستی آن نه از طرف سیاستمداران و نه هم از طرف مردم درک نشده است. دریک نظام وقتی تعداد از مردم و سیاستمداران منتظر وقوع حالت خارج از روند نارمل و طبیعی آن نظام هستند شاخص دارای میزان بلند شکننده گی اجتماعی در آن جامعه میباشد که دو اصل را تداعی میکنند، اول غیر نارمل بودن وضع سیاسی در سطح افکار اجتماعی دوم غیر قابل پیشبینی بودن وضع مبنی بر اصول تحلیل های سیاستمدارانه عام. حکومت موقت و انتظار شدید بعضی ها در بوجود آمدن آن نسبت به ادامه روند نارمل انتخاباتی و روی کار آمدن ریس جمهور بعدی شاخصی از شکننده گی اجتماعی است که مردم افغانسان در احتمال معروض ماندن به این روند تحمیلی خواهند بود. آشکار است که تکامل سیاسی در یک اجتماعی از برپا بودن مستمر روند طبیعی سیاسی در مسیر تاریخ قابل وقوع است که در نتیجه آن تعداد شاید شایسته گی لازم را در ابعاد تخصص و اخلاص سیاسی نداشته باشند تا در میدان سیاست باقی بمانند، و بدین ملحوظ از به مقام خدمتکار مردم رسیدن در نتیجه اجماعی ملی که حالا توسط انتخابات طی یک روند نارمل تکامل سیاسی ممکن خواهد بود کرده به در قدرت بادارانه باقی ماندن که در نتیجه اجماعی گروپی ناکامترین سیاستمداران جهان برای ادامه زر و زور اندوزی و ابقای سیاست اغفال ملی خویش خوشحالتر خواهند بود. مردم در تعریف ملت سالهاست که انتظار میکشند تا نوبت ایشان رسیده و در لست این اشخاص که سیاست ناکامی را طی ۵۰ سال اخیر به پیش برده اند نوبت ایشان رسیده برایشان خدمت صورت گیرد. خدمتی که در رفاه و فلاح ایشان بیافزاید. که سالیان درازی در راستای حفاظت اهداف ایدیالوژیک فدای به کرسی نشاندن آن اهداف شده است. تعلیم و تربیه، رشد اقتصادی، رشد جامعه مدنی، رشد تخصص و داشته های تخنیکی و تکنولوژیک همه و همه فدای اهداف ایدیالوژی های کمونیستی و بعدا ایدیولوژی های اسلامی گردید که تا به حال هم به حدودی در بخش ایدیولوژی اسلامی آن ادامه دارد و سخت معلوم است که هر دو تحمیل بیش نبودند، و در درازای تاریخ میزان عمق و اهمیت پردازی به فعالیت های مربوط به این ایدیولوژی ها نیز سخت زیر سوال عقل و منطق قرار دارد. طبیعی است که این جملات من دشنامی به صاحبان و تکه داران آن ایدیولوژی ها نیست بلکه تصویری است از اینکه ملت از ایجاد حکومت آینده چی میخواهند.
به یک مقدمه دیگر نیز پرداخته به اصل تخصص و اخلاص سیاسی بر میگردیم. مردم کی اند؟ این سوال مهمی است که جوابش در حقیقت مبنی بر تجلی اراده سیاسی متحول است. در بعضی از مواقع وقتی یک زورمند مورد پیگرد قرار میگیرد داد میزند که مردم از کارکرد های حکومت نارازی اند، ایا واقعا مردم نارازی اند؟ آیا همان های که با تفنگ در عقب این زورمند قرار میگیرند مردم اند؟ در بعضی از موارد نیز مردم حتی غذا برای خوردن ندارند که برای به دست آوردن غذا نه از زورمندی و نه از ریس حمایت نکرده به فراهم آورندهٔ غذا تسلیم میشوند. در این دو میان مردم کدام اند؟ آیا مردم آنهای اند که از زور نفرت داشته با سلاح هرگز نمیخواهند ارتباطی داشته باشند و یا آنهای اند که اگر حکومت حرف ایشان را قبول نکند به زور تفنگ خواست خویش را مطالبه میکنند؟ میخواهم توجه خواننده را به یک نقطه جلب کنم. به میزان که روند طبیعی و نارمل رشد سیاسی در جامعه به پیش میرود و نظام سیاسی هنجارمندی با تحول های نظم وار مبنی بر پارادایم های سیاسی موجود ارزشمدار شوند، تصمیم سیاسی به همان میزان به اقشار زیرینتر و به افکار وسیعتر از توده های متنفر از زور انتقال میابد و بر عکس. در این حالت است که انتظارات مردم در انتخابات ها از تیم های انتخاباتی اصولی تر و قابل درک خواهند شد. تحلیل ما نیز اگر چه شرایط تحول های شکنن را از دید نخواهد انداخت اما عمدتا به تحلیل که روند نارمل تکامل سیاسی را بدون کدام سکتگی مانند حکومت موفقت مورد نظر خواهد داشت. که در این نتیجه مردم هرگز آنانکه مربوط به یک طرف سیاسی هستند نه بلکه همه، یعنی وسیعترین اقشار از توده حتی اگر یک تعداد آنها مربوط به تیم مشخص انتخاباتی باشند، در نظر خواهد بود. این حقیقت در صورت وقوع از تحمیل تصمیم سیاسی یک گروپ بر تمام ملت نیز خود داری خواهد کرد که این امر کنایه دیگری برسیاست ایدیولوژیک محور نیز است.
با در نظر داشت توحید در تثلیث معلومات، عمل کار گرفتن از آن و اخلاص که در نوشته قبلی شرح شد، انعکاس این سیاستورزی در سکتور های دولتی از رهای یافتن تقرر قراردادی تا ایجاد روند شفاف کار کرد وزرا و ریسان در مقام های دولتی امر مهم و غیر قابل انکار است که در صورت تحقق آن ملت به وضع دلخواهی که خود حتی به زبان آورده نمیتوانند خواهند رسید. این امر از تفروعات خاصی بر خوردار است. تخصص تخنیکی و اجتماعی کارای تخنیکی بین الکادری در دولت به تخلیق گرای و تحول شدیدی راه را باز خواهد کرد که در صورت آگاهی مردم از همچون یک امر به شوق خاصی رای خویش را به گروپ صاحب این سیاست خواهند داد. تکت های انتخاباتی در نخستین قدم باید تیم که مبنی بر اصل تخصص تخنیکی تنوع لازم را باید داشته باشند که بسا ملیتر خواهد بود نسبت به تیم های که تنوع کادری ایشان بر اصل قرابت های فامیلی و گروپهای دارای منافع مشترک شکل گرفته است. تنوع عمیق از تخصص کادری حتی به تمایز جنسی مرد و زن نیز بهترین راه حل بوده من فکر میکنم یک امر ضروری در کاهش ملیت و سمت مداری نیز است. اگر چه داشتن دیپلوم معیار اصلی تخصص تخنیکی نیست اما لازم است کادر مداری به حدی بهتر باشد که وزارت مشتمل از شخص وزیر نه بلکه متشکل از تیم تحتانی تکت انتخاباتی که دیپلوم داران و تجربه داران مبنی بر اصل شناخت اصالت و اهمیت به کار و دانای باشد، شکل گیرند. باید واقعبینانه گفت که اگر چه فکر نکنم تیم باشد که چنین یک نظام از کادر محوری را به ملت قبل از انتخابات به نمایش بگذارد، اما اگر چیزی بینی خمیری نیز ساخته شود این امر صرف آغاز یک روند رقاباتی مثبت در تخلیق سیاستگذاری ملت محور خواهد بود که بعد ها به موثریت خواهد انجامید چی بسا که در صورت عدم وجود حد اقل مفکوره مشابه از آغاز روند تکامل سخنی نمیشود زد و باید گفت که حکومت موقت گام به عقب در این زمینه خواهد بود. این شکل گیری در سیاست ورزی سه نتیج مهمی را در بر دارد. اول اهمیت وزارت را از شخصیت پرستی وزیر به کار محوری کادر مبدل خواهد کرد. دوم آغازی برای تخلیق محوری کادری به جای پالیسی کاپی محوری اسناد در ستراتیژی خواهد بود. سوم تصویری جدید که جایگزین درست و سالم از ملتگرای در مقابل ملیتگرای خواهد شد.
قابل توجه است که مردم به وسعت رای دهنده گان اسناد ستراتژی های کاپی شده تیم های انتخاباتی را نمیخوانند. بلکه به عمل و نتیجه موثریت کارآی آن تیم ها دیده قضاوت خواهند کرد. اگر چه زمان طویل برای فریب دادن ملت از طرف سیاستگذاران موجود است اما پیروزی از آن تیمی خواهد بود که این تابو را بشکند.